کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا چشم من به گوشه عزلت فتاده است

    از دیده ام سراسر جنت فتاده است

    داند که روح در تن خاکی چه می کشد

    هر نازپروری که به غربت فتاده است

    چون شمع آه می کشم از بهر خامشی

    تا کار من به دست حمایت فتاده است

    دیوار اگر فتد به سرش چتر دولت است

    بر فرق هر که سایه منت فتاده است

    داند که خار و خس چه ز گرداب می کشد

    آن را که ره به حلقه صحبت فتاده است

    از آسیای چرخ نشد نرم دانه ای

    دنبال من چه سنگ ملامت فتاده است؟

    اکنون که رعشه از کف من برده اختیار

    دستم به فکر دامن فرصت فتاده است

    دل را ز درد و داغ محبت شکیب نیست

    در بحر بیکنار حقیقت فتاده است

    با دیده ای که می شود از نور ذره آب

    کارم به آفتاب قیامت فتاده است

    چون از کنار دست نشویم که کشتیم

    صائب به چارموجه کثرت فتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha