صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۲۴: آسودگی به کنج قناعت نشستن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آسودگی به کنج قناعت نشستن است سیر بهشت در گره چشم بستن است هشیاریی است عقل که مستی است چاره اش بدمستیی است توبه که عذرش شکستن است ماهی به شکر بحر سراپا زبان شده است غافل که حد شکر، لب از شکر بستن است طفلی است راه خانه خود کرده است گم هر ناقصی که در صدد عیب جستن است شوخی به این کمال نبوده است هیچ گاه خال تو چون سپند درانداز جستن است ما از شکست توبه محابا نمی کنیم چون زلف، حسن توبه ما در شکستن است کفاره شراب خوریهای بی حساب هشیار در میانه مستان نشستن است غافل مشو ز مرگ که در چشم اهل هوش موی سفید، رشته به انگشت بستن است درمان ما که سوخته ایم از فراق می چون داغ لاله در دل ساغر نشستن است بستن به گوشه دل عشاق، خویش را دامان خود به شهپر جبریل بستن است صائب به زیر چرخ فکندن بساط عیش در رهگذار سیل، فراغت نشستن است صائب تبریزی