کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرچشمه حیات لب می چکان اوست

    عمر دوباره سایه سرو روان اوست

    خورشید اگر چه تاج سر آفرینش است

    گلمیخ آستان ثریا مکان اوست

    ماهی که روشن است شبستان خاک ازو

    برگ خزان رسیده ای از بوستان اوست

    هر چند بی کنار و میان است آن محیط

    دست تصرف همه کس در میان اوست

    در هیچ سینه نیست که داغی نهفته نیست

    زان آتش نهان که فلکها دخان اوست

    آن شاهباز قدس که عشق است نام او

    دل بیضه شکسته ای از آشیان اوست

    عشق است میر قافله عالم وجود

    چرخ میان تهی جرس کاروان اوست

    خونین اگر بود سخن عشق دور نیست

    دلهای چاک همچو قلم در بنان اوست

    بی چشم زخم، جوهر انسان کامل است

    آیینه ای که نه فلک آیینه دان اوست

    خاکستری است چرخ که عشق است اخگرش

    گنجینه ای است دل که خرد پاسبان اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha