کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پوچ است هر سری که نه در وی هوای توست

    سهوست سجده ای که نه بر خاک پای توست

    طبل رحیل هوش من آواز پای توست

    حسرت نصیب دیده من از لقای توست

    در پرده های چشم شکر خواب صبح نیست

    شیرینیی که در دو لب جانفزای توست

    خون می کند عرق ز شفق هر صباح و شام

    از بس که آفتاب خجل از لقای توست

    در باز کردن در باغ بهشت نیست

    فیضی که در گشودن بند قبای توست

    ظرف وصال نیست من تنگ ظرف را

    طبل رحیل هوش من آواز پای توست

    خودداری سپند در آتش بود محال

    خالی است جای من به حریمی که جای توست

    هر شاخ گلی که دست کند در چمن بلند

    از روی صدق ورد زبانش دعای توست

    هر دل رمیده ای که بساط زمانه داشت

    امروز در کمند دو زلف رسای توست

    ره نیست در حریم تو هر خودپرست را

    بیگانه هر که گشت ز خود آشنای توست

    چون ترک دلبری ننمایند دلبران ؟

    چون هر کجا دلی که بود مبتلای توست

    استادگی چگونه کند در نثار جان؟

    صائب که مرگ و زندگیش از برای توست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha