کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز زخم تیغ زبان هوش من بلندی یافت

    ز نیش، چاشنی نوش من بلندی یافت

    نفس به سینه صبح سخن گره شده بود

    چو مشرق این علم از دوش من بلندی یافت

    ز عشق آتشی افتاد در وجود مرا

    که سقف نه فلک از جوش من بلندی یافت

    درین ریاض من آن قمریم که قامت سرو

    ز تنگ گیری آغوش من بلندی یافت

    به شیشه خانه افلاک می زند خود را

    چنین که خشت خم از جوش من بلندی یافت

    مرا ز دیده بندگان مکن بیرون

    که حلقه فلک از گوش من بلندی یافت

    ز خواب بیخبران گشت چشم من بیدار

    ز مستی دگران هوش من بلندی یافت

    هزار عقده دل چون نسیم صبح گشود

    دمی که از لب خاموش من بلندی یافت

    نبود هوش مرا تا خبر ز خویشم بود

    ز فیض بیخبری هوش من بلندی یافت

    یکی هزار شد از بند، عشق پنهانم

    ز کاوش آتش خس پوش من بلندی یافت

    ز هر زمین که غباری بلند شد صائب

    به قصد آینه هوش من بلندی یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha