به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز زخم تیغ زبان هوش من بلندی یافت
ز نیش، چاشنی نوش من بلندی یافت
نفس به سینه صبح سخن گره شده بود
چو مشرق این علم از دوش من بلندی یافت
ز عشق آتشی افتاد در وجود مرا
که سقف نه فلک از جوش من بلندی یافت
درین ریاض من آن قمریم که قامت سرو
ز تنگ گیری آغوش من بلندی یافت
به شیشه خانه افلاک می زند خود را
چنین که خشت خم از جوش من بلندی یافت
مرا ز دیده بندگان مکن بیرون
که حلقه فلک از گوش من بلندی یافت
ز خواب بیخبران گشت چشم من بیدار
ز مستی دگران هوش من بلندی یافت
هزار عقده دل چون نسیم صبح گشود
دمی که از لب خاموش من بلندی یافت
نبود هوش مرا تا خبر ز خویشم بود
ز فیض بیخبری هوش من بلندی یافت
یکی هزار شد از بند، عشق پنهانم
ز کاوش آتش خس پوش من بلندی یافت
ز هر زمین که غباری بلند شد صائب
به قصد آینه هوش من بلندی یافت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.