کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آیینه دار روی تو شرم و حیا بس است

    پهلونشین سرو تو بند قبا بس است

    خود را مزن بر آتش خونهای بیگناه

    دست ترا بهار و خزان حنا بس است

    بشکن به ناز بر سر شمشاد شانه را

    زلف ترا ز حلقه به گوشان صبا بس است

    ما را کجاست طالع گل، خار این چمن

    دامن اگر نمی کشد از دست ما بس است

    رشکی به آفتاب پرستان نمی برم

    محراب خاکساریم آن نقش پا بس است

    اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست

    چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است

    صائب به خاک پای وی از سرمه صلح کن

    در دودمان چشم تو این توتیا بس است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha