کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فغان که هستی من در ورق شماری رفت

    حیات من چو قلم در سیاه کاری رفت

    به خون دل، ورقی چند را سیه کردم

    چو لاله زندگیم در سیاه کاری رفت

    نکرده غنچه امید من دهن را باز

    سبک ز گلشن من باد نوبهاری رفت

    زمین پاک غریبی عزیز کرده مرا

    اگر چه یوسف من از وطن به خواری رفت

    نشد چو سون ازین خرقه سر برون آرم

    تمام رشته عمرم به پینه کاری رفت

    اگر چه نقش مساعد نشد، به این شادم

    که نقد زندگی من به خوش قماری رفت

    قلم ز دست بیفکن که روز رستاخیز

    برون ز آتش نتوان به نی سواری رفت

    نمی شود نکند آرمیده اش صائب

    سبکروی که حیاتش به بیقراری رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha