کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به هر دل آتشی از روی دلبر افتاده است

    سپند ماست که از چشم مجمر افتاده است

    زلال وصل تو یارب چه خاصیت دارد

    کز آتش تو جهانی به کوثر افتاده است

    ز خط نگشته بناگوش او غبارآلود

    که عکس گرد یتیمی ز گوهر افتاده است

    مرا ز گوشه عزلت مخوان به سیر بهشت

    که چشم من به تماشای دیگر افتاده است

    به بیشی و کمی مال نیست فقر و غنا

    ز توست عالم اگر دل توانگر افتاده است

    مجوی از دل بی طاقتان عشق قرار

    که این سپند به صحرای محشر افتاده است

    ز نافه مغز شکارافکنان کند معمور

    غزال وحشی ما گر چه لاغر افتاده است

    قسم به پاکی ما می خورند جوهریان

    چه شد که دامن ما چون گهر تر افتاده است

    ستاره ای که من از داغ عشق او دارم

    به آفتاب قیامت برابر افتاده است

    نگشته پشت لب او ز خط مشکین سبز

    که سایه پر طوطی به شکر افتاده است

    عجب که روی به آیینه سخن آرد

    چنین که طوطی صائب به شکر افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha