به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل از مشاهده آن خط سیاه شکست
فغان که پشت مرا گرد این سپاه شکست
زمانه چون ورق انتخاب از صد فرد
ترا ز جمع بتان گوشه کلاه شکست
نفس ز سینه من زخمدار می آید
ز بس که در دل مجروح تیر آه شکست
شکسته دل ما می شود ز عشق درست
که آفتاب تواند خمار ماه شکست
همان چو می شدم از شیشه شکسته روان
اگر چه آبله صد شیشه ام به راه شکست
به پرتوی که ز خورشید عاریت گیرند
چو ماه نو نتوان گوشه کلاه شکست
دل درستی اگر هست آفرینش را
همان دل است که از خجلت گناه شکست
هنوز حسن به شوخی نبسته بود کمر
که چشم من به میان دامن نگاه شکست
شکست شهپر پرواز یک جهان دل را
ستمگری که ترا گوشه کلاه شکست
حضور عاشق یکرنگ را غنیمت دان
که رنگ کاهربا را فراق کاه شکست
ز مومیایی توفیق نیستم نومید
که همچو سنگ نشان پای من به راه شکست
امان نداد کسادی که سر برون آریم
بهای یوسف ما در حریم چاه شکست
به مومیایی خورشید کسی درست شود؟
ز شرم حسن تو زینسان که رنگ ماه شکست
دلیر بر صف افتادگان چو برق متاز
که رنگ بر رخ آتش ازین گیاه شکست
کجا درست برآید سبوی ما صائب؟
ز چشمه ای که مکرر سبوی ماه شکست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.