کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز عشق در اگر نور آشنایی هست

    به زیر خاک هم امید روشنایی هست

    حریم وصل محال است بی قریب بود

    که هر کجا که بود عید، روستایی هست

    چه گل ز دیدن صیاد می توانی چید؟

    ترا که در قفس اندیشه رهایی هست

    ز داغ عشق مکش سر، که خانه دل را

    به قدر روزنه داغ، روشنایی هست

    عنایتی است که بند قبا گشایی خود

    وگرنه دست مرا در گرهگشایی هست

    همین زیادتی زلف و خط و خال بود

    میانه تو و خورشید اگر جدایی هست

    چه نعمتی است که تن پروران نمی دانند

    که عیش روی زمین در برهنه پایی هست

    شکستگی نشود در وجود پا بر جای

    در آن دیار که امید مومیایی هست

    ببر ز هر دو جهان چون مجردان صائب

    اگر به عشق ترا ذوق آشنایی هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha