کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عبیر زلف به جیب صبا نباید ریخت

    به چشم بی بصران توتیا نباید ریختی

    به زود، باده به اهل ریا نباید داد

    به خاک شوره زار بقا نباید ریخت

    ز سوز دل پر و بال من است زخم زبان

    چو برق، خار مرا پیش پا نباید ریخت

    به سخت رویی گردون صبور باید بود

    وگرنه دانه درین آسیا نباید ریخت

    خراب حالی قصر حباب می گوید

    که رنگ خانه ز دریا جدا نباید ریخت

    ز بی بضاعتی خویش آب خواهی شد

    ز دل برون غم خود پیش ما نباید ریخت

    دلیل عزت اهل سخن همین کافی است

    که خرده های قلم زیر پا نباید ریخت

    چو ماه مصر، سخن را عزیز باید داشت

    گهر چو آبله در دست و پا نباید ریخت

    بس است روزی طوطی شکرزبانی خویش

    شکر به صائب شیرین نوا نباید ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha