کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درین دو هفته که زاینده رود سرشارست

    پلی است آن طرف آب، هر که هشیارست

    چسان ز سیر چمن خاطرم گشاده شود؟

    که بوی گل به دماغ ضعیف من بارست

    دل آرمیده بود تا شمرده است نفس

    چمن صحیح بود تا نسیم بیمارست

    عرق ز روی تو آتش به زیر پا دارد

    عجب نباشد اگر همچو اشک، سیارست

    به خارخار هوس دامن تو در گروست

    وگرنه بادیه عشق بی خس و خارست

    به وصل دلبر کنعان رسیدن آسان نیست

    متاع این سفر از چشم همچو دستارست

    ز درد خویش ندارم خبر، همین دانم

    که هر چه جز دل خود می خورم زیانکارست

    جهان به مجلس مستان بیخرد ماند

    که در شکنجه بود هر کسی که هشیارست

    به مجمعی که فتادی بساز با یاران

    که در نماز جماعت شتاب بیکارست

    مخور فریب مسیحا و چاره سازی او

    که شربت دل بیمار، چشم بیمارست

    نظر به کعبه و بتخانه نیست عاشق را

    که طفل، شوخ چو افتاد خانه بیزارست

    به طبع تازه صائب فسردگی مرساد!

    که در بهار و خزان خامه اش گهربارست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha