کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا سری که ز تدبیر عقل نومیدست

    که سال و ماه به دیوانه سر به سر عیدست

    ز شهر دورشدن ها کفایت مجنون

    همین بس است که فارغ ز دید و وادیدست

    مدار دست ز اصلاح خود به موی سفید

    که دل سفید چو گردید صبح امیدست

    به گوشمال مده رو سیاه را تهدید

    که بنده را خط راه گریز، تهدیدست

    همین بس است ز قهر خدا سزای بخیل

    که فقر دارد و از مزد فقر نومیدست

    خبر ز تلخی آب بقا کسی دارد

    که همچو خضر گرفتار عمر جاویدست

    غرور حسن گرفته است دیده خورشید

    وگرنه لاغری ماه، عیب خورشیدست

    مباش بی نفس سرد یک زمان صائب

    که آه سرد در آن نشأه سایه بیدست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha