کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فانوس حجاب است چراغ سحری را

    دامن به میان بر زده باید سفری را

    در دامن منزل نبود بیم ز رهزن

    همراه چه حاجت سفر بی خبری را؟

    دریاب اگر اهل دلی، پیشتر از صبح

    چون غنچه نشکفته نسیم سحری را

    سختی رسد از چرخ به نازک سخنان بیش

    با سنگ سر و کار بود شیشه گری را

    از بی ثمران باش که چون سرو درین باغ

    سرسبزی جاوید بود بی ثمری را

    بیهوده فلک کار به دل تنگ گرفته است

    از شیشه شکستی نرسد بال پری را

    شد ترس من از نامه اعمال فزون تر

    تاریکی شب بیش کند بی جگری را

    نتوان به سپر برد کجی از گهر تیغ

    عینک ندهد فایده ای کج نظری را

    بس جای که آهستگی آنجاست درشتی

    بی پرده کند نرمی گفتار، کری را

    تا صاحب فرزند نگردی، نتوان یافت

    در عالم ایجاد، حقوق پدری را

    صائب به جز آشفتگی دل ثمری نیست

    در دایره چرخ، پریشان نظری را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha