کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کار سرجوش کند درد ایاغی که مراست

    پر طاوس بود پای چراغی که مراست

    نکند شبنم گل ریگ روان را سیراب

    تر نگردد ز می ناب دماغی که مراست

    خانه خلق اگر از روزنه روشن گردد

    دل سیه می شود از روزن داغی که مراست

    نیست محتاج به شمع دگران خانه من

    هم ز سرگرمی خویش است چراغی که مراست

    نیست چون لاله مرا چشم به دست دگران

    می برون آورد از خویش ایاغی که مراست

    قسمت خال ز کنج دهن خوبان نیست

    صائب از روی زمین کنج فراغی که مراست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha