کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است

    جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است

    شمع بالین من خسته تب گرم من است

    شربت سرد من تشنه جگر مهتاب است

    شمع روشن گهران روشنی از هم گیرد

    رونق افروز می پاک گهر مهتاب است

    این چه رمزست که در خانه دربسته دل

    از فروغ رخ او تا به سحر مهتاب است

    هر دلی مظهر انوار تجلی نشود

    پیش مهر آن که کند سینه سپر مهتاب است

    در دل ماست نهان یار و جهان روشن ازوست

    ماه جای دگر و جای دگر مهتاب است

    چشمه مست من رنگ نمی گرداند

    در سرای من اگر سیل، گر مهتاب است

    دل صائب نخورد آب ز هر ماه جبین

    زنگ آیینه ارباب نظر مهتاب است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha