کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خط چرا در لب همچون شکرش سوخته است؟

    از دم گرم که آب گهرش سوخته است؟

    تا چه گستاخی ازان طوطی خط سرزده است

    که لب چون شکرت بال و پرش سوخته است؟

    هیچ اندیشه ز خورشید قیامت نکند

    هر که از داغ عزیزی جگرش سوخته است

    دیدن دامن تر چند شود دوزخ من؟

    ای خوشا لاله که دامان ترش سوخته است

    می زند موج ز خاکستر او آب حیات

    هر دلی را که فروغ گهرش سوخته است

    دل پر داغ من از سردی دوران، ماند

    به درختی که ز سرما ثمرش سوخته است

    اشک در پرده دل سوخت ز سوز جگرم

    جای رحم است بر آن گل که زرش سوخته است

    خنک آن سینه که از شعله بی پروایی

    آرزوهای جهان در جگرش سوخته است

    باز چون شعله جواله ندارد آرام

    گر چه پروانه ما بال و پرش سوخته است

    دوری بحر مرا سوخت، خوشا آن غواص

    که نفس در دل بحر گهرش سوخته است

    می رسد سوخته جانی به مراد دو جهان

    که مراد دو جهان در نظرش سوخته است

    این قدر داغ دل لاله جگر سوز نبود

    بر دل گرم که یارب جگرش سوخته است؟

    در طریقت کسی از گرمروان در پیش است

    که درین راه، نفس بیشترش سوخته است

    دامن دشت جنون بی اثر مجنون نیست

    لاله دستی است که در زیر سرش سوخته است

    گر چه یاقوت نمی سوزد از آتش صائب

    لاله از آتش گلها جگرش سوخته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha