کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتش از خشکی مغزم به دماغ افتاده است

    برق در خانه ام از نور چراغ افتاده است

    نیشتر می شکند در جگرم موی سفید

    رعشه از خنده صبحم به چراغ افتاده است

    آتشم در جگر از دیدن خورشید افتاد

    یارب این پنبه خونین ز چه داغ افتاده است؟

    این سیه مستی از اندازه می افزون است

    چشم میگون که بر چشم ایاغ افتاده است؟

    باده زنگ از دل مینا نتوانست زدود

    تیرگی لازمه پای چراغ افتاده است

    صائب از خامه من عنبر تر می ریزد

    فکر آن زلف مرا تا به دماغ افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha