کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست

    نیست در مصر عزیزی که خریدار تو نیست

    می بری دل ز کف شیر شکاران جهان

    شیر را حوصله چشم جگردار تو نیست

    لاله ای را نتوان یافت درین سبز چمن

    که دلش سوخته آتش رخسار تو نیست

    هر کجا صاف ضمیری است ترا می جوید

    آب آیینه همین تشنه دیدار تو نیست

    چون قضا، سلسله زلف تو عالمگیرست

    گردنی نیست که در حلقه زنار تو نیست

    چشم پرسش ز تو دارند چه مخمور و چه مست

    نرگسی نیست درین باغ که بیمار تو نیست

    گر چه از باغ تو یک گل نشکفته است هنوز

    مژه ای نیست که خار سر دیوار تو نیست

    نه همین بر گل رخسار تو شبنم محوست

    دیده کیست که محو گل رخسار تو نیست؟

    هر کسی را لب لعلت به زبانی دارد

    شیوه ای نیست که در لعل شکربار تو نیست

    دامن حسن تو از دیده ما پاکترست

    گل شبنم زده در عرصه گلزار تو نیست

    گر چه در ظرف صدف بحر نگردد مستور

    سینه کیست که گنجینه اسرار تو نیست؟

    خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی

    هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست

    هر که دست از تو کشیده است چه دارد در دست؟

    چه طلب می کند آن کس که طلبکار تو نیست؟

    پیش ارباب غرض مهر به لب زن صائب

    گوش این بدگهران در خور گفتار تو نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha