کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل شب وصل تو از صبح مکدر شده است

    عیش من تلخ ازین قند مکرر شده است

    چه شکایت کنم از گرمی صحرای طلب؟

    من که هر آبله ام چشمه کوثر شده است

    به سکندر ندهد قطره آبی، هر چند

    خضر سیراب ز اقبال سکندر شده است

    پشت بر عالم صورت چو کند ساده شود

    خانه آینه هر چند مصور شده است

    دل افسرده ندارد خبر از شورش عشق

    بحر دورست ازان قطره که گوهر شده است

    هر که عاقل شود ایمن ز ملامت گردد

    نخورد سنگ بر آن نخل که بی بر شده است

    دهنی تلخ کند گاه ز شکر، ورنه

    مور ما دلزده از صحبت شکر شده است

    پیش دریا مگشا لب که ازین حسن ادب

    صدف از گوهر شهوار توانگر شده است

    داغ محرومی دریاست تعین صائب

    جای رحم است بر آن قطره که گوهر شده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha