کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خط سبزی که به گرد رخ او گردیده است

    دفتر دعوی خورشید به هم پیچیده است

    برگریزان تو خوشتر بود از گلریزان

    در بهار آن که ترا دیده چه گلها چیده است

    پله نشو و نما نیست به این رعنایی

    سرو از نسبت قد تو چنین بالیده است

    گر نه آیینه حذر دارد ازان غمزه، چرا

    زره از جوهر خود زیر قبا پوشیده است؟

    تا قیامت گرهش باز نگردد چون خال

    هر که را فکر سر زلف به هم پیچیده است

    شور مرغان چمن حوصله سوزست امروز

    گل بیدرد به روی که دگر خندیده است؟

    غافل از خال و خط و زلف و دهان تو شده است

    ساده لوحی که به خورشید ترا سنجیده است

    می ربایند ز هم لاله رخان دست بدست

    تا به پای تو حنا چهره خود مالیده است

    ماه از شرم عذار تو حصاری شده است

    این نه هاله است که بر گرد قمر گردیده است

    گر شود شبنم فردوس همان رو به قفاست

    عرقی کز رخ آن ماه جبین غلطیده است

    دل صد پاره به شیرازه نمی گردد جمع

    رشته بیهوده بر این دسته گل پیچیده است

    می شود واصل دریای حقیقت چو حباب

    هر که صائب نظر از هستی خود پوشیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha