کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیدن تازه خطان شاهد بالغ نظری است

    واله آیه رحمت نشدن بی بصری است

    بر خود از خجلت آن موی میان می پیچد

    مور هر چند که مشهور به نازک کمری است

    ناله من چه کند با تو که شور محشر

    کوه تمکین ترا قهقهه کبک دری است

    چون دل از دامن صحرای جنون بردارم؟

    من که هر موج سرابم به نظر بال پری است

    بر دل من که زبی همنفسی غنچه شده است

    نفس سوخته عشق نسیم سحری است

    همچو خورشید به یک چشم جهان را دیدن

    نیست از نقص بصیرت که ز روشن گهری است

    از بصیرت نبود خرج تماشا گشتن

    چشم پوشیدن از اوضاع جهان دیده وری است

    ساده لوحان حریصش به گره می بندند

    گر چه چون ریگ روان خرده جانها سفری است

    هر کمالی است در اینجا به زوال آبستن

    تیغ خود را چو سپر کرد مه نو سپری است

    نیست ممکن که نلرزد ز شکستن بر خویش

    شیشه هر چند که در کارگه شیشه گری است

    این که از شهپر طاوس مگس ران سازند

    در زمین سیه هند، گل جلوه گری است

    صائب از داغ غریبی به وطن می سوزد

    همچو یعقوب مقیمی که عزیزش سفری است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha