کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتشم در جگر از چهره گلرنگ زده است

    لب لعلش به کبابم نمک سنگ زده است

    شیشه ام می شکند در جگر از حرف درشت

    باز تا دشمن دل سخت چه بر سنگ زده است

    صیقل جام به فریاد دل ما نرسید

    که به دود جگر این آینه را زنگ زده است؟

    نافه را مغز شد از عطسه پریشان امروز

    که دگر دست در آن طره شبرنگ زده است؟

    سینه ای پهن تر از دشت قیامت دارم

    داغ در پهلوی هم، خیمه چرا تنگ زده است؟

    دهن غنچه تصویر، تبسم زده شد

    بر لب ماست که صد قفل، دل تنگ زده است

    همه دنبال هوس همسفر برق شدند

    صائب ماست که بر پای طلب سنگ زده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha