کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه همین مشک مرا خون جگر ساخته است

    عشق بسیار ازین عیب هنر ساخته است

    در ته سنگ ملامت، دل خوش مشرب ما

    کبک مستی است که با کوه و کمر ساخته است

    مطلبی نیست کز آن بحر کرم نتوان یافت

    صدف از ساده دلیها به گهر ساخته است

    کشتی از بحر گهر خیز به خشکی بسته است

    طوطیی کز لب لعلش به شکر ساخته است

    دامن شب مده از دست که این بحر گهر

    نفس سوخته را عنبر تر ساخته است

    می تواند ز بناگوش بتان گلها چید

    هر که چون زلف ز هر حلقه نظر ساخته است

    کیمیایی است قناعت که به شیرین کاری

    خاک را در دهن مور شکر ساخته است

    یک نظر با رخ آن دلبر نوخط چه کند؟

    که ز هر حلقه خط، روی دگر ساخته است

    رفته آرام و قرار از رگ جانها، تا زلف

    دست خود حلقه بر آن موی کمر ساخته است

    نیست پیکان تو از سینه صائب دلگیر

    با لب خشک صدف، آب گهر ساخته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha