صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۱۹: نه همین مشک مرا خون جگر ساخته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه همین مشک مرا خون جگر ساخته است عشق بسیار ازین عیب هنر ساخته است در ته سنگ ملامت، دل خوش مشرب ما کبک مستی است که با کوه و کمر ساخته است مطلبی نیست کز آن بحر کرم نتوان یافت صدف از ساده دلیها به گهر ساخته است کشتی از بحر گهر خیز به خشکی بسته است طوطیی کز لب لعلش به شکر ساخته است دامن شب مده از دست که این بحر گهر نفس سوخته را عنبر تر ساخته است می تواند ز بناگوش بتان گلها چید هر که چون زلف ز هر حلقه نظر ساخته است کیمیایی است قناعت که به شیرین کاری خاک را در دهن مور شکر ساخته است یک نظر با رخ آن دلبر نوخط چه کند؟ که ز هر حلقه خط، روی دگر ساخته است رفته آرام و قرار از رگ جانها، تا زلف دست خود حلقه بر آن موی کمر ساخته است نیست پیکان تو از سینه صائب دلگیر با لب خشک صدف، آب گهر ساخته است صائب تبریزی