صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۳۹: صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است شمع بالین من خسته تب گرم من است شربت سرد من تشنه جگر مهتاب است شمع روشن گهران روشنی از هم گیرد رونق افروز می پاک گهر مهتاب است این چه رمزست که در خانه دربسته دل از فروغ رخ او تا به سحر مهتاب است هر دلی مظهر انوار تجلی نشود پیش مهر آن که کند سینه سپر مهتاب است در دل ماست نهان یار و جهان روشن ازوست ماه جای دگر و جای دگر مهتاب است چشمه مست من رنگ نمی گرداند در سرای من اگر سیل، گر مهتاب است دل صائب نخورد آب ز هر ماه جبین زنگ آیینه ارباب نظر مهتاب است صائب تبریزی