کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم پر خون، صدف گوهر یکدانه اوست

    دل هر کس که شود زیر و زبر خانه اوست

    لیلی وحشی ما را نبود خلوت خاص

    روز هر کس که سیه گشت، سیه خانه اوست

    هر دل خسته که خون می چکد از فریادش

    می توان یافت که ناقوس صنمخانه اوست

    بر لب هر که بود مهر خموشی جاوید

    بوسه زن از سر اخلاص، که پیمانه اوست

    این پریشان سفرانی که درین بادیه اند

    همه را روی توجه به در خانه اوست

    حرف آن سلسله زلف، مسلسل بادا!

    که شب هستی ما زنده به افسانه اوست

    آن که سجاده اش از سینه بی کینه ماست

    دل صد پاره ما سبحه صد دانه اوست

    هر چراغی نکند دیده ما را روشن

    ما و آن شمع که نه دایره و پروانه اوست

    هیچ کس گرد دل ما نتواند گردید

    کاین شکاری است که در پنجه شیرانه اوست

    دام او می کند آزاد ز غم ها دل را

    سیر چشمی ز دو عالم، اثر دانه اوست

    این کهن قصر که پشت سر طوفان دیده است

    بی قرار از اثر جلوه مستانه اوست

    چاره دردسر هستی ناقص صائب

    گر ز من می شنوی، صندل بتخانه اوست

    آشنایی که ز من دور نگردد صائب

    در خرابات جهان معنی بیگانه اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha