کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوخت تنهایی مرا ای بی وفا وقت است وقت

    گر شبی خواهی شدن مهمان ما وقت است وقت

    می رود خط تنگ سازد جا بر آن کنج دهن

    بوسه ای گر می کنی در کار ما وقت است وقت

    زان هلال خط که زنگ از دل چو صیقل می برد

    می دهی آیینه ام را گر جلا وقت است وقت

    تا نپوشیده است چشم از زندگی یعقوب ما

    گر به کنعان خواهی آمد ای صبا وقت است وقت

    در چنین وقتی که ما از خویش بیرون رفته ایم

    گر درآیی از در صلح و صفا وقت است وقت

    جان ز لب در فکر دامن بر میان پیچیدن است

    گر حلالی خواهی از بیمار ما وقت است وقت

    گر حقوق آشنایی را رعایت می کنی

    عمر چندان نیست ای ناآشنا وقت است وقت

    از تو چشم همتی دارند از خودرفتگان

    گر به گل پایت نرفته است از حنا وقت است وقت

    بر سر بالین بیماران درد انتظار

    گر رسانی خویش را ای نارسا وقت است وقت

    بیش ازین مپسند عالم را سیه در چشم ما

    خوش برآی از زیر ابر ای مه لقا وقت است وقت

    دستم از سرشته امیدها کوته شده است

    گر به دستم می دهی زلف دو تا وقت است وقت

    گشت چشم استخوان ما سفید از انتظار

    می گشایی گر پر و بال ای هما وقت است وقت

    سوزن بی دست و پا سر رشته را گم کرده است

    جذبه ای گر داری ای آهن ربا وقت است وقت

    دست دامنگیر و پای رفتنش زین درنماند

    رحم کن بر صائب بی دست و پا وقت است وقت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha