به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خاکساری در بلندی ها رسا افتاده است
آسمان این پشته را در زیر پا افتاده است
عاشقان را نیست جز تسلیم دیگر مطلبی
دیده قربانیان بی مدعا افتاده است
در چنین فصلی که نتوان جام می از دست داد
از گل اخگر در گریبان صبا افتاده است
نیست جز تیری که بر ما خاکساران خورده است
بر زمین تیری که از شست قضا افتاده است
بر لب دریا زبان بر خاک می مالم چو موج
بخت من در نارسایی ها رسا افتاده است
از غریبان است در چشمش نگاه آشنا
بس که چشم ظالمش ناآشنا افتاده است
می گذارد آستین بر دیده خونبار من
دیده هر کس بر آن گلگون قبا افتاده است
می کند از دیده یعقوب روشن خانه را
تا ز یوسف بوی پیراهن جدا افتاده است
عیب از آیینه بی زنگ برگردد به نقش
عیبجو بیهوده در دنبال ما افتاده است
دارد از افتادگی صائب همان نقش مراد
هر که در راه طلب چون نقش پا افتاده است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.