کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در بهشت است آن که چشمش از جهان پوشیده است

    بر سر گنج است پایی کز طلب خوابیده است

    گوشه عزلت ز صحبت ها مرا دلسرد کرد

    خاک ساحل توتیای چشم طوفان دیده است

    دل که چون سی پاره از کثرت پریشان گشته بود

    جمع گردیده است تا صحبت ز هم پاشیده است

    آرزو را در دل هر کس که برق عشق سوخت

    فارغ از نشو و نما چون موی آتش دیده است

    حسن مغرور تو بی پرواست، ورنه آفتاب

    در دل هر ذره از کوچکدلی گنجیده است

    زان ز عرض حال خاموشم که خوی تند او

    روی آتش را مکرر بر زمین مالیده است

    کرد هر کس را که چشم عاقبت بین تربیت

    در ترازوی قیامت خویش را سنجیده است

    از زر و سیم است صائب برگ عیش ممسکان

    سکه خندان است تا بر سیم و زر چسبیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha