صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۶۶: در بهشت است آن که چشمش از جهان پوشیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بهشت است آن که چشمش از جهان پوشیده است بر سر گنج است پایی کز طلب خوابیده است گوشه عزلت ز صحبت ها مرا دلسرد کرد خاک ساحل توتیای چشم طوفان دیده است دل که چون سی پاره از کثرت پریشان گشته بود جمع گردیده است تا صحبت ز هم پاشیده است آرزو را در دل هر کس که برق عشق سوخت فارغ از نشو و نما چون موی آتش دیده است حسن مغرور تو بی پرواست، ورنه آفتاب در دل هر ذره از کوچکدلی گنجیده است زان ز عرض حال خاموشم که خوی تند او روی آتش را مکرر بر زمین مالیده است کرد هر کس را که چشم عاقبت بین تربیت در ترازوی قیامت خویش را سنجیده است از زر و سیم است صائب برگ عیش ممسکان سکه خندان است تا بر سیم و زر چسبیده است صائب تبریزی