به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
قطره خونی شد از دست نگارینش چکید
بس که از دستم به ناز آن نازنین دل را گرفت
دست کوتاه مرا شد تخته مشق امید
شانه تا دامان آن مشکین سلاسل را گرفت
پیش عاشق جان ندارد قدر، ورنه می توان
از نگاه عجز تیغ از دست قاتل را گرفت
کوه تمکین برنمی آید به دست انداز شوق
جذبه مجنون عنان از دست محمل را گرفت
سرکشان را عشق می سازد به افسون چرب نرم
زیر پر، پروانه آخر شمع محفل را گرفت
مفت شیطانند غفلت پیشگان روزگار
سگ به آسانی تواند صید غافل را گرفت
طاعتی بالاتر از دلجویی درویش نیست
دست خود بوسید هر کس دست سایل را گرفت
اینقدر تمهید در تسخیر ما در کار نیست
از نگاهی می توان از دست ما دل را گرفت
در طلب سستی مکن صائب که از صدق طلب
دست من در آستین دامان منزل را گرفت
هر که در دریای هستی دامن دل را گرفت
بی تردد موجه اش دامان ساحل را گرفت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.