به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از هلاک ما سیه بختان کسی آزرده نیست
مرده ما قابل ماتم چو خون مرده نیست
هر که خود را باخت اینجا می زند نقش مراد
پاکباز کوی عشق از نقش کم آزرده نیست
در وصال و هجر، داغ عشقبازان تازه است
در خزان و نوبهار این گلستان افسرده نیست
از تماشای خرامش چون نلغزد پای عقل؟
خاروخس را طاقت این سیل عالم برده نیست
صوفیان زنده دل از پوست بیرون رفته اند
در بساط پوست پوشان غیر خون مرده نیست
چون سکندر، خضر اینجا خاک می بوسد ز دور
چشمه آن لب چو آب زندگی لب خورده نیست
دل ازان توست اگر امروز اگر فردا کند
این قدر تدبیر حاجت در قمار برده نیست
این جواب آن غزل صائب که ادهم گفته است
گر منش دامن نگیرم خون من خود مرده نیست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.