کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل به خون در انتظار وعده جانان نشست

    بر سر آتش به تمکین این چنین نتوان نشست

    در صدف گوهر ز چشم شور باشد در امان

    حسن یوسف بیش شد تا در چه و زندان نشست

    بیم سیلاب خطر فرش است در معموره ها

    فارغ البال است هر جغدی که در ویران نشست

    از کواکب تا پر از سنگ است دامان فلک

    با حضور دل درین وحشت سرا نتوان نشست

    گشت تیر روی ترکش در نظرها آه من

    در دل تنگم ز بس پهلوی هم پیکان نشست

    چشمه خورشید در گرد خجالت غوطه زد

    تا غبار خط مشکین بر رخ جانان نشست

    داشتم وقت خوشی از بی قراری های عشق

    کشتیم بی بال و پر گردید تا طوفان نشست

    در سیاهی چون نگین زد غوطه اسکندر، ولی

    خضر را نقش مراد از چشمه حیوان نشست

    شد عبیر رحمت جاوید صائب در کفن

    هر که را گردی ز راه عشق بر دامان نشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha