صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۲۳: دل به خون در انتظار وعده جانان نشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به خون در انتظار وعده جانان نشست بر سر آتش به تمکین این چنین نتوان نشست در صدف گوهر ز چشم شور باشد در امان حسن یوسف بیش شد تا در چه و زندان نشست بیم سیلاب خطر فرش است در معموره ها فارغ البال است هر جغدی که در ویران نشست از کواکب تا پر از سنگ است دامان فلک با حضور دل درین وحشت سرا نتوان نشست گشت تیر روی ترکش در نظرها آه من در دل تنگم ز بس پهلوی هم پیکان نشست چشمه خورشید در گرد خجالت غوطه زد تا غبار خط مشکین بر رخ جانان نشست داشتم وقت خوشی از بی قراری های عشق کشتیم بی بال و پر گردید تا طوفان نشست در سیاهی چون نگین زد غوطه اسکندر، ولی خضر را نقش مراد از چشمه حیوان نشست شد عبیر رحمت جاوید صائب در کفن هر که را گردی ز راه عشق بر دامان نشست صائب تبریزی