به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
داغ می گلگل به طرف دامنم افتاده است
همچو مینا میکشی بر گردنم افتاده است
چون پلاس شکوه بر گردن نیندازم ز بخت؟
گل به چشم از نکهت پیراهنم افتاده است
تا گذشتی گرم چون خورشید از ویرانه ام
از گرستن گل به چشم روزنم افتاده است
گر چه خاکستر شدم، ایمن نیم از سوختن
شعله سنگین دلی در خرمنم افتاده است
در حصار آهنین دارد تن و جان مرا
شکر زنجیر جنون بر گردنم افتاده است
طفل اشک شوخ چشم از بس در او آویخته است
چاکها چون گل به طرف دامنم افتاده است
صائب از تکلیف سیر بوستانم در گذر
صحبت گرمی به کنج گلخنم افتاده است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.