کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه همین آن سنگدل ما را فرامش کرده است

    مستی دارد که دنیا را فرامش کرده است

    آنچنان کز نقشها آیینه باشد بی خبر

    دیده حیران تماشا را فرامش کرده است

    یاد دریا تازه دارد قطره را هر جا که هست

    قطره پندارد که دریا را فرامش کرده است

    در حریم سینه من با خیال یار، دل

    حالتی دارد که دنیا را فرامش کرده است

    هر کسی گویند دارد نوبتی در آسیا

    آسمان چون نوبت ما را فرامش کرده است؟

    طوطی ما بس که مشغول تماشای خودست

    صائب آن آیینه سیما را فرامش کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha