کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از جوانی داغ ها بر سینه ما مانده است

    نقش پایی چند از آن طاوس بر جا مانده است

    در بساط من ز عنقای سبک پرواز عمر

    خواب سنگینی چو کوه قاف بر جا مانده است

    نیست از چشم و دل بینا مرا جز درد و داغ

    ظلمت از خورشید و خفاش از مسیحا مانده است

    می کند از هر سو مویم سفیدی، راه مرگ

    پایم از خواب گران در سنگ خارا مانده است

    چون نسایم دست بر هم، کز شمار نقد عمر

    زنگ افسوسی به دست باد پیما مانده است

    نیست در دستم به جز افسوس از عمر دراز

    سوزنی از رشته مریم به عیسی مانده است

    نوبت پرواز از بالم به چشم افتاده است

    طوطیم چون سبزه عاجز در ته پا مانده است

    نیست جز طول امل در کف مرا از عمر هیچ

    از کتاب من همین شیرازه بر جا مانده است

    مشت خاشاکی است بر جا مانده از سیلاب عمر

    در دل من خار خاری کز تمنا مانده است

    مطلبش از دیده بینا، شکار عبرت است

    ورنه صائب را چه پروای تماشا مانده است؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha