کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خانه از خویش تهی کن که ز نظاره آب

    پرده چشم حباب است همان چشم حباب

    راه خوابیده رسانید به منزل خود را

    بخت ما نیست که بیدار نگردد از خواب

    رهرو عشق نگردد ز ملامت در هم

    شود از سنگ فزون جوهر آیینه آب

    دل بی تاب من آرام ندارد، ورنه

    می کشد در دل شب ها نفسی موج سراب

    مانع عمر سبکسیر نگردد پیری

    سیل را سایه پل باز ندارد ز شتاب

    دل بپرداز ز جمعیت دنیا زنهار

    که صدف می شود از آب گهر خانه خراب

    خطر از خصم ندارد جگر جوهردار

    تیغ از آتش سوزنده برآید سیراب

    چه کند خون جهان با جگر تشنه عشق؟

    نکند شبنم گل ریگ روان را سیراب

    از صفای دل ما مستی خوبان افزود

    حسن را آینه صاف بود عالم آب

    گردش از جلوه مستانه نمی آساید

    هر که را سیل خرام تو کند خانه خراب

    مستی حسن ز خون ریختن ما افزود

    باده لعلی آتش بود از اشک کباب

    منت سیل برآورد ز بنیادم گرد

    ای خوش آن خانه که از خویش برون آرد آب

    برق را خار به اصلاح نیارد صائب

    حسن مغرور، ز خط پا نگذارد به حساب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha