به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نازک اندامی که عالم تشنه آغوش اوست
سایه بالای او از سرکشی همدوش اوست
باده تلخی که ما را در سماع آورده است
نه خم افلاک در وجد و سماع از جوش اوست
زان گلاب تلخ کز رخساره گل می چکد
می توان دانست پند بلبلان در گوش اوست
می توان خواند از بیاض چهره اش چون خط سبز
گفتگوهایی که پنهان در لب خاموش اوست
آدمی گر خون بگرید از گرانباری رواست
کانچه نتوانست بردن آسمان، بر دوش اوست
طوق قمری گر چه باشد صائب از دل تنگتر
سرو با آن دستگاه حسن در آغوش اوست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.