کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وجد بال شاهباز جان ز هم وا کردن است

    پایکوبی زندگی را در ته پا کردن است

    جوش بیتابی زدن در آتش وجد و سماع

    شیره جان را ز درد تن مصفا کردن است

    محمل جان را به منزل بی قراری می برد

    بادبان کشتی دل دست بالا کردن است

    در طریق عشق سستی سنگ راه سالک است

    ساحل این بحر خونین دل به دریا کردن است

    مذهب و مشرب به هم آمیختن چون عارفان

    در فضای مهره گل، سیر صحرا کردن است

    صرف دنیا کردن اوقات عزیز خویش را

    ماه کنعان را به سیم قلب سودا کردن است

    هیچ کاری برنمی آید ز پای آهنین

    قطع راه عشق در قطع تمنا کردن است

    در هوای سیم و زر دل را پریشان ساختن

    بهر کاغذ باد، مصحف را مجزا کردن است

    سیر بازیگاه عالم طفل طبعان می کنند

    چشم حق بین را چه پروای تماشا کردن است؟

    پی به کنه خویش بردن کار هر بی ظرف نیست

    خودشناسی بحر را در قطره پیدا کردن است

    مرگ از قطع تعلق ناگوار طبعهاست

    فقر زهر نیستی بر خود گوارا کردن است

    خودپسندی در به روی خود برآوردن بود

    بیخودی پیش از سفر خود را مهیا کردن است

    جمع کردن از پریشانی حواس خویش را

    از پی صید معانی دام پیدا کردن است

    تا درین ماتم سرا چون گل نظر وا کرده ایم

    عشرت ما خنده بر اوضاع دنیا کردن است

    سینه را از درد و داغ عشق گلشن ساختن

    پیش ما صائب زمین مرده احیا کردن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha