کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم مخموری که ما را زهر در پیمانه ریخت

    می تواند از نگاهی رنگ صد میخانه ریخت

    اشک شادی عذر ما را آخر از صیاد خواست

    گر چه در تسخیر ما گوهر به جای دانه ریخت

    حیله در شرع محبت بازی خود دادن است

    خون خصم خویش را پرویز نامردانه ریخت

    تازه گردد داغ عشق از لطف خوبان دگر

    خنده گل طشت آتش بر سر پروانه ریخت

    لوح می افتد به هر جانب چو مستان خراب

    تا که بر خاک شهیدان گریه مستانه ریخت؟

    میهمانی کرد مرغان بهشتی را به سنگ

    هر که در پیش بط می سبحه صد دانه ریخت

    ترک هستی کن که آسوده است از تاراج سیل

    هر که پیش از سیل رخت خود برون از خانه ریخت

    دامن فانوس در کف، شمع بیرون می دود

    تا که از مجلس برون خاکستر پروانه ریخت؟

    نقد خالص در محک جولان دیگر می کند

    برخورد از عمر هر کس سنگ بر دیوانه ریخت؟

    گردش چشم که حیرانم ز هوشش برده بود؟

    کاین غزل از خامه صائب عجب مستانه ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha