کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا گل ز عکس عارض او چیده است آب

    در چشمه از نشاط نگنجیده است آب

    بر روی آب آنچه نماید حباب نیست

    صد پیرهن ز عکس تو بالیده است آب

    تا سرو خوش خرام تو از باغ رفته است

    رخسار خود ز موج خراشیده است آب

    نعلش در آتش است ز هر موج پیش بحر

    آسودگی ز عمر کجا دیده است آب

    غلطد چنین که بر دم شمشیر خون من

    هرگز به روی سبزه نغلطیده است آب

    نگذاشت آب در جگر تیغ زخم من

    از تیغ اگر چه زخم ندزدیده است آب

    زینسان که من به نیک و بد دهر ساختم

    با خار و گل ز لطف نجوشیده است آب

    ضایع مساز حرف نصیحت به غافلان

    بر روی پای خفته که پاشیده است آب؟

    پیچد چنان که در تن خاکی روان من

    در جویبار تنگ نپیچیده است آب

    صائب ز خوشگواری آب است بی خبر

    هر کس که از سفال ننوشیده است آب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha