کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد استخوان ز دور فلک توتیا مرا

    باری دگر نماند درین آسیا مرا

    درویشیم به سایه دیوار می برد

    هر چند زیر بال خود آرد هما مرا

    فارغ ز کام هر دو جهانم که کرده است

    حیرانی جمال تو بی مدعا مرا

    در یتیم را چه شناسد صدف که چیست؟

    سهل است اگر سپهر نداند بها مرا

    مهمان کشت خویشم، اگر نیک اگر بدست

    حاشا که هیچ شکوه بود از قضا مرا

    خشم است خوردن من و عیب است پوششم

    این است از زمانه لباس و غذا مرا

    در معنیم فقیر و به صورت توانگرم

    چون غنچه هست خرقه به زیر قبا مرا

    پای به خواب رفته کوه تحملم

    نتوان به تیغ کرد ز دامن جدا مرا

    از کوه غم اگر چه دو تا گشته قامتم

    نشکسته است آبله در زیر پا مرا

    خون در تلاش جامه الوان نمی خورم

    سالی بس است کعبه صفت یک قبا مرا

    از چرخ منت پر کاهی نمی کشم

    گر استخوان ز درد شود کهربا مرا؟

    از سایه ام اگر چه به دولت رسند خلق

    یک مشت استخوان نبود چون هما مرا

    صائب نبسته است کسی پای سیر من

    زندان شده است بند گران وفا مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha