کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روشن ز داغ های نهان ساز سینه را

    از پشت، رو شناس کن این آبگینه را

    یک دم بود گرفتگی ماه و آفتاب

    روشن گهر به دل ندهد جای کینه را

    دارد ترا همیشه معذب فشار قبر

    از گرد کینه تا نکنی پاک سینه را

    بی آه سرد دل به مقامی نمی رسد

    موج خطر بود پر و بال این سفینه را

    با جسم، روحی من چو مسیحا کند عروج

    شهباز من به جا نگذارد نشینه را

    دل می کنم به خط خوش ازان زلف مشکبار

    ته جرعه ای بس است خمار شبینه را

    از حرف وصوت خرده جان می رود به باد

    از باد دست حفظ نما این خزینه را

    در سینه بود مهر رخش تا خطش دمید

    آخر به خط یار رساندم سفینه را

    صائب به آرزوی دل خود نمی رسی

    تا پاک از آرزو نکنی لوح سینه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha