صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۴۹: روشن ز داغ های نهان ساز سینه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روشن ز داغ های نهان ساز سینه را از پشت، رو شناس کن این آبگینه را یک دم بود گرفتگی ماه و آفتاب روشن گهر به دل ندهد جای کینه را دارد ترا همیشه معذب فشار قبر از گرد کینه تا نکنی پاک سینه را بی آه سرد دل به مقامی نمی رسد موج خطر بود پر و بال این سفینه را با جسم، روحی من چو مسیحا کند عروج شهباز من به جا نگذارد نشینه را دل می کنم به خط خوش ازان زلف مشکبار ته جرعه ای بس است خمار شبینه را از حرف وصوت خرده جان می رود به باد از باد دست حفظ نما این خزینه را در سینه بود مهر رخش تا خطش دمید آخر به خط یار رساندم سفینه را صائب به آرزوی دل خود نمی رسی تا پاک از آرزو نکنی لوح سینه را صائب تبریزی