کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در سیر و دور می گذرد ماه و سال ما

    چون گردباد ریشه ندارد نهال ما

    ذاتی است روشنایی ما همچو آفتاب

    نقصی نمی رسد به کمال از زوال ما

    در حفظ آبرو ز حبابیم تشنه تر

    از آب خضر خشک برآید سفال ما

    خون می کند ز دیده روان نیش انتقام

    خاری اگر به سهو شود پایمال ما

    گوهر فشاند گرد یتیمی ز روی خویش

    از دل برون نرفت غبار ملال ما

    پشت فتادگی بود ایمن ز خاکمال

    دشمن چگونه صرفه برد از جدال ما؟

    صد پیرهن بود به از آماس، لاغری

    از آفتاب نور نگیرد هلال ما

    عمری است تا ز خویش برون رفته ایم ما

    چون می شود غریب نباشد خیال ما؟

    از بیم چشم چهره به خوناب شسته ایم

    چون گل ز بی غمی نبود رنگ آل ما

    داریم چشم آن که برآرد ز تشنگی

    صحرای حشر را عرق انفعال ما

    افغان که چون حنای شفق، صبح طلعتی

    رنگین نکرد دست ز خون حلال ما

    سر جوش عمر را گذراندیم در گناه

    شد صرف شوره زار سراسر زلال ما

    از قرب مردمان ز حق افتاده ایم دور

    در انقطاع خلق بود اتصال ما

    برگشتنی است گر چه ز کوه گران، صدا

    تمکین او نداد جواب سؤال ما

    از گوشمال، دست معلم کبود شد

    شوخی ز سر نهشت دل خردسال ما

    پیش رخ گشاده دلدار، می شود

    پیچیده تر ز زلف زبان سؤال ما

    صائب فغان که گشت درین بوستانسرا

    طاوس وار بال و پر ما و بال ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha