کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خرابی باعث تعمیر باشد بینوایی را

    که کوری کاسه دریوزه می گردد گدایی را

    کند با سخت رویان چرب نرمی بیشتر دوران

    بود با استخوان پیوند دیگر، مومیایی را

    نباشد یک قلم تأثیر با آه هوسناکان

    به خون رنگین نگردد بال و پر، تیر هوایی را

    اگر در سیر از چوگان ید طولی طمع داری

    درین میدان چو گو تحصیل کن بی دست و پایی را

    نباشد ز اقتباس نور، چشم ماه را سیری

    الهی هیچ کافر نشکند نان گدایی را

    ندارد گریه افسوس با اعمال بد سودی

    که در جنس آب کردن، می فزاید ناروایی را

    به مغزم بوی خون می آید امروز از تماشایش

    که مالیده است بر چشم خود آن دست حنایی را؟

    شود آسان دل از جان بر گرفتن در کهنسالی

    که در فصل خزان، برگ از هوا گیرد جدایی را

    ازان پهلو تهی از دوستداران می کنم صائب

    که نتوانم به جا آورد حق آشنایی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha