به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز عشق، سینه پر داغ گلشنی است مرا
به باغ خلد ز هر داغ روزنی است مرا
چرا به عقل ز دیوانگی پناه برم؟
که از جنون، دهن شیر مأمنی است مرا
چو شمع، مد حیاتم بود ز رشته اشک
به دیده هر مژه بی اشک سوزنی است مرا
همان ز بخت سیه پیش پا نمی بینم
اگر چه هر سر مو شمع روشنی است مرا
خجالت گنه از تیغ جانگدازترست
گذشتن از سر تقصیر، کشتنی است مرا
کنم چگونه ادا شکر دست و تیغ ترا؟
که هر شکاف ز دل صبح روشنی است مرا
نمی پرد به پر کاه دیگران چشمم
ز سیر چشمی، هر دانه خرمنی است مرا
مگر به بال و پر بیخودی رسم جایی
وگرنه نقش قدم چاه بیژنی است مرا
ز بار دل چو صنوبر درین شکفته چمن
نهفته در ته هر برگ شیونی است مرا
ز حرف سرد ملامتگران چرا لرزم؟
به آتش جگر گرم، دامنی است مرا
به گرد کعبه مقصود چون رسم صائب؟
ز عزم سست به هر گام رهزنی است مرا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.