کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شکست نقش مرادست بوریای مرا

    نسیم فتح، قلم می کند لوای مرا

    ز بیم دوزخ اگر فارغم ز غفلت نیست

    که می دهد عمل من همان سزای مرا

    نظر به دانه کس نیست سیر چشمان را

    به آب خشک بود گردش آسیای مرا

    یکی هزار شد از وصل بی قراری دل

    نکرد سرمه منزل خمش درای مرا

    رسیده است به جایی گران رکابی خواب

    که توتیای قلم ساخته است پای مرا

    چنان به پیکر من ضعف زور آورده است

    که فرق نیست ز قد دوتا، عصای مرا

    ز بس که نور بصیرت نمانده در مردم

    به نرخ خاک نگیرند توتیای مرا

    ز گرمی طلب از بس که داغدار شده است

    زمین ز خویش کند دور، نقش پای مرا

    شود ز آب وضو تازه، داغ های ریا

    مگر شراب نمازی کند ردای مرا

    هلال عید شود حلقه برون درم

    شبی که روی تو روشن کند سرای مرا

    مرا ز نعمت دیدار سیر نتوان کرد

    که ساختند نگون کاسه گدای مرا

    نظر به صیقل مردم ندارد آینه ام

    چو بحر، موجه من می دهد جلای مرا

    به سنگلاخ اگر راه سیل من افتد

    چنان روم که کسی نشنود صدای مرا

    نهشت سبزه خوابیده در سراسر باغ

    به عندلیب چه نسبت بود نوای مرا؟

    قدم شمرده نهم بر بساط گل صائب

    ز بس که خار ملامت گزیده پای مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha